راه ناتمام ، به سمت بهار ایران

به سمت راه ناتمام مردم دوران انقلاب ، شهدا و مردم پس از انقلاب تا کنون برای بهار ایران ...

راه ناتمام ، به سمت بهار ایران

به سمت راه ناتمام مردم دوران انقلاب ، شهدا و مردم پس از انقلاب تا کنون برای بهار ایران ...

راه ناتمام ، به سمت بهار ایران

راه ناتمام ...

  • ۰
  • ۰

یکی از بچّه ها آمد و گفت: امشب پرونده شهادت تو بسته شده، تو شهید نمی شوی. تو دیشب مشغول ثبت جزر و مد آب اروند بودی، اما بیست دقیقه خواب رفتی و دفتر ثبت رو الکی نوشتی. هر چند در آن لحظه همه چیز را انکار کردم، اما این حرف واقعیت داشت، چند روز بعد، رفتم سراغش و قسمش دادم که بگوید ماجرا از چه قرار است.

گفت: من که از پیش خودم چیزی نمی گم. آن شب توی قرارگاه اهواز بودم که حسین آقا آمد پیشم وگفت فوری خودم را به تو برسانم و بگم که امشب پرونده ی شهادت تو بسته شد و تو شهید نمی شوی. دلیلش هم این است که موقع نگهبانی خواب رفتی و توی دفتر دروغ نوشتی.

یکی از بچّه ها از حسین پرسید: حسین آقا !چه طوری به این جا رسیدی که از اتفاقات جاهای دیگه خبر دار می شوی؟

گفت: گفتنی نیست… عمل کردنی است.

منبع: وبلاگ مظلوم

  • ۹۱/۰۹/۱۹
  • هوشنگ آهنگری

شهادت

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی