مراسم تجلیل از خادمان حسینی در فضای مجازی .....
نقل زبان حال یکی از برگزیدگان ....وقتی زنگ زدم دیدم یکی از برگزیده ها شدم خیلی خوشحال شدم. دعوت شده بودم به حرم عبدالعظیم حسنی
گفتم میرم زیارت و دیدن بقیه بچه های مجازی که دوستشون دارم و تا بحال از نزدیک ندیده بودمشون .
ولی یه کم که فکر کردم به خودم گفتم تو مگه چیکار کردی که برگزیده شدی ؟
راستش رو بخواین یه کم خجالت کشیدم از آقا
ولی رفتم . چقدر خوب بود . جلسه هم اندیشی بود . خیلی هم نواقص داشت ولی خیلی خوب بود که بود
وجود این جلسات با کم کاستی هاش بهتر از نبودنشه . خیلی حرفهای مهم و مفید زده شد
وقتی ظهر رفتیم نماز توی حرم و بعد جای همه خالی رفتیم توی دارالضافه حضرت دیدم سر سفره اهل بیت مهمون شدم . وای چقدر قشنگ بود حس من ولی باز خجالت کشیدم ...
بعد از ناهار رفتیم توی سالن اختتامیه . چقدر زیبا و قشنگ بود
چشمم خورد به بنر توی جایگاه
وای یه کم تکون خوردم
تجلیل از خادمان برتر حسینی فضای مجازی .....
وای چقدر خجالت کشیدم ...
به خودم گفتم وای بر من بی لیاقت
مگه من چه کرده ام برای این دین ؟
چه کرده ام برای این آرمان ؟
چه کرده ام برای این آقای مظلوم ؟
وای ... وای ... وای ....
اشکم سرازیر شد
چند تا پست برای آقا زدم . برای محرم زدم . برای عاشورا زدم .
آقا امام حسین با کل خانواده از مدینه راه افتاد و حج رو نیمه تمام گذاشت.
هر چه گفتند نرو کشته میشی آمد کربلا چقدر توی راه بود ؟
چقدر این قافله و کودکان و اهل حرم اذیت شدند تا آن روز که آب را بستند ؟
چقدر مصیبت ها دیدند در سرزمین کربلا و روز تاسوعا و عاشورا ؟
چقدر سرور و سالار شهیدان عالم اذیت شد ند و خانواده و فرزندان شبه پیامبرش را در راه خدا تقدیم کرد؟
چقدر اهل بیتش و برادرش و یاران باوفایش در پیش چشمانش قطعه قطعه شدند
و خونهای گرانبها بر زمین ریحته شد ؟
چقدر عصر عاشورا دشمنان آزارهای روحی به اهل بیت پیامبر رساندند با هجوم اسبان بر جسم پاک شهیدان ؟
چه کردند با آتش زدن خیمه های اهل بیت ابا عبدالله
چه زجرها کشیدند حضرت زینب (س) و حضرت سجاد (ع) در اسیری و غافله شام
وای بر من ....
توی خانه ای آرام نشسته ام و پشت میز ...
با انگشتانم فشارهای ناچیز می آوروم بر کیبورد و چند کلیک به موس
گاهی مادرم هم برایم چایی می اورد و میوه پوست می کند . می گوید پسرم خسته شدی ...
پست می زنم برای آقایم حسین و یارانش و عاشورا و ....
برگزیده می شوم و جایزه می گیرم ....
وای
وای
وای حسین مظلوم
گریه امانم نداد و عذر خواستم از کاستی هایم
وقتی شعر می خواند آن پیر غلام اهل بیت حسان روی جایگاه ....
التماس دعا